دختر شینا

متن مرتبط با «قرار» در سایت دختر شینا نوشته شده است

قرار گذار

  • بسمه تعالیحضرت آیت الله محمودی گلپایگانی سلام علیکمدر ابتدای کلام پناه می برم به خدای رحمان از شر هوای نفس و از خدای عزیز می خواهم در ادای کلمات مرا از نفس پرستی برحذر دارد. روزگاری از سر انتخابی درست یا غلط تصمیم گرفتم رخت روحانیت بر تن کنم و شما را به مثابه آینه ای می دیدم که عاقبتی نیک رابر من به تصویر می کشیدید. روبروی مسئولین حوزه ی مروی نشسته بودم و از انگیزه ام سوال کردند . در پاسخ گفتم کلام و مرام روحانی مسجدمان نقشی بزرگ داشت برای حضور من در اینجا . گاهی از پنجره اتاقک بالا راه رفتن با طمانیه تان را نگاه می کردم و طبق حدیث نبوی با نگاه بر عالم خود را در حال عبادت می یافتم . روزگار گذشت و قسمت ما حوزه نبود . انگار خدا هم می دانست که من آدم بشو نیستم.با خودم گفتم حوزه برای چه؟ برای دین؟ خب اگر خدمتی هست بدون لباس روحانیت آستین ها راحت تر بالا می رود. آستین ها را بالا زدم و شروع کردم به کار . اگر خاطر مبارکتان باشد اولین اقدام فعالیت در کتابفروشی حیاط مسجد بود. ایامی گذشت و دست روزگار گوشم را پیچاند و سرم را کچل کرد و روانه ی سربازی شدم.در آن ایام مرخصی های ساعتی می گرفتم و به امور بچه های مسجد مشغول می شدم. بچه ها عاشق مکبری بودند. گاهی هم اذان می گفتند و قرآن هم می خواندند. یک سالی بر این منوال گذشت و چشم باز کردم حدود 50 بچه ی قد و نیم قد اطراف خودم جمع کرده بودم. روزگار خوشی بود . کوه می رفتیم . ورزش می کردیم. صبح های جمعه زیارت عاشورا برقرار بود. همه می آمدند.از این که توانسته بودم جمع زیادی از بچه های محل را با مسجد آشنا کنم احساس خوبی داشتم.پر تلاش و مصمم بودم. شور جوانی داشتم. اما غافل بودم که آنها به من جذب شده بودند و من مربی خوبی نبودم.حالا که سال ها از آن رو, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها