تا دم در دانشگاه بدرقه اش کردم . کارت ورود به جلسه شو با سنجاق قفلی که از خونه آورده بود به لباسش حلق آویز! کرد و رفت داخل. امروز به قولی براش روز سرنوشته. سرنوشتی که یکسال براش زحمت کشیده و از زندگیش براش هزینه کرده تا به نتیجه برسه. پشت در جمعیت زیادی از پدر مادرها ایستاده بودن و تو افق نگاهشون می شد خیلی چیزا رو دید. انگار چهره هاشون داد می زد که چقدر برای موفقیت بچه هاشون زحمت کشیدن و چقدر ب,کنکور ...ادامه مطلب