در اوایل اردیبهشت ماه امسال خبر ناگوار ریزش معدن در آزاد شهر قلب ایران و ایرانی را به در آورد.
این شعر تقدیم به همسران مردانی که نامشان برای همیشه در طومار عزتمردان ثبت شده است...
شب شد دوباره ، انتظار و بی قراری
احساس غمگینی و حس داغداری
با یاد دورانی که در این وقت و ساعت
می آمدی از راه روزی روزگاری
می آمدی و خسته از رنج زمانه
از درد بی درمان دارا و نداری
می گفتی و من میشنیدم حرفهایت
اخمت به چهره بود و دل در بی قراری
اصلا بیا از زندگی با هم بگوییم
از لحظه ای که آمدی تو خواستگاری
از شغل و از نان حلال و زندگی و
از کوه و معدن گفتی و از استواری
مردانگی و غیرتی در چهره ات بود
عشقم به قلبم گفت حتما، بله، آری
رفتی و جای خالیت، خالی خالیست
من ماندم و یک بغض و باران بهاری...
دختر شینا...برچسب : نویسنده : bigheid بازدید : 110